ماه محرم
یا امام حسین خودت میدونی همیشه و همه دعاهام توش آتانازه ازت میخام دخترم همیشه خندون باشه ، تنش همیشه سالم باشه . آتاناز جونم یادمه اکثراً تاسوعا و عاشورا M ( شهر پدریت )بودم اونجا واقعا خیلی حس خوبی به آدم دست میده انگار ماه محرم واقعی همونجاست ، عزیزم یادمه با مامان جون و اولدوز جون میرفتیم یکی از مسجداش که اسمش یادم نیست سیب زمینی نذری میخوردیم خیلی میچسبید اگه رفتی حتمابخور . عزیزم من که عاشق غذای نذری هستم پس یه لقمه هم جای من بخور .الهی من فدای تو بشم بوس بوس بوس بوس بوس ...
نویسنده :
لیلا
14:05
..... عزیزم.....
آتانازم: گاه می اندیشم چندان مهم نیست که از دنیا چه داشته باشم همین مرا بس که شامل لطف ایزدم و تو را دارم که زلالتر از بارانی عروسک قشنگم دوستت دارم ...
نویسنده :
لیلا
12:56
اولین هدیه دختر نازم به مامان لیلا
خدا نقاشیت کرد و به دیوار تماشا زد . خدا رنگ تو را روی تمام دیدنیها زد . گلم از بابت کادوی قشنگی که واثم گرفتی ممنون ، اگه بدونی چقدر بهم اومد و اگه بدونی چقدر شادم کردی. کادو تولد ( شال سبز ). خدایا شکرت بخاطر همه وقتایی که بهمون رحم کردی با اینکه شاید لایق رحمتت نبودیم .
نویسنده :
لیلا
10:41
تولد مامان لیلا
ـسالگرد حدوث بوجود آمدن موجودی عجیب (من) گرامی باد ********* ــ حادثه هیچ وقت خبر نمی کند و من ٣٢سال پیش اتفاق افتادم... ٨ آبان به عبارتی و روایتی تولد من است ... روايتي كه بس سري دراز دارد... هرچه باشد باعث می شود سال برای ما بارها تکرار شود . وامروز بهانه ي تكرارم ،منم... تكراري كه از خدا ميخواهم سال بعد همين موقع برايم زيباترين تكرار باشد... تكراري كه از پس آن برايم رشد معنوي و بلوغ فكري به ارمغان بيآورد.... تكراري كه اجرش برايم مني آگاه تر و درست تر باشد... و در آخر تكراري كه پشت جمله هايم خدارا شكر باشد... عشق من ، ملوسکم امروز تولد مامانته نمیخوای تبریک بگی پس منم میخورمت... آتانازم خیلی دو...
نویسنده :
لیلا
11:48